هنر دوم : حرکات نمایشی و رقص
بهرهگیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود میپردازد. همانطور که می دانید حرکات نمایشی و رقص هنر دوم محسوب می شود. آسمونی در این بخش در مورد حرکات نمایشی و رقص صحبت می کند.
هنر دوم : حرکات نمایشی و رقص
اصطلاح «هنرهای نمایشی» برای اولین بار در سال ۱۷۱۱ در زبان انگلیسی برای مجموعهای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.
هنرهای نمایشی شامل: انواع رقص، موسیقیِ زنده، اپرا، تئاتر (زنده و عروسکی)، سینما، شعبدهبازی و تردستی، داستانگویی، نمایشهای سیرک (بندبازی، معرکه گیری، کار با حیوانات و نمایشهای پهلوانی) و سایر هنرهای مشابه است.
هنرمندانِ این نمایشها با عنوانهایی چون: هنرپیشه، کمدین، رقصنده، شعبدهبازان، نوازندگان و خوانندگان نام برده میشوند.
رقص
رقص معمولاً به حرکتهای انسان که برای بیان یک حالت انجام میگیرد گفته میشود. رقص میتواند در یک محیط اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود.
به افرادی که به انجام رقص میپردازند رقصنده میگویند و به خودِ کنشِ رقص، رقصیدن یا رقص گفته میشود.
در فرهنگ معاصر ایرانی، رقاص لفظی است با بار منفی که به رقصندگان باشگاههای شبانه ازجمله رقص عریان عربی و رقص برهنهٔ غربی اطلاق میشود. بهکار بردن این لفظ برای کسانی که حرفهٔ آنان نوعی از انواع رقصهای هنری است ناپسند است.
انواع هنر رقص: رقص باله، رقص فولکلر، رقص بالروم، رقص آیینی.
اپرا
اُپرا آمیزهای از موسیقی و تئاتر است تا حقیقت به تصویر کشیده شود. ازاینرو برای خلق آثار اپرایی باید در دو بخش موسیقی و نمایش آگاهی داشت تا بتوان پدیدهای درخور تحسین ایجاد کرد.
اپرا مجموعهای است از هنرهای مختلف: موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی. اپرا از ارزندهترین پدیدههای جهان موسیقی است. طی چندین قرن، اپرا با تحولات فراوان، همه گونه رویدادها و سبکهای موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.
آوازهای اپرا شامل دو قسمت است:
آریا (Aria) که قسمت اصلی اپراست و خواننده در آن با آرایشهای آوازی، قدرت و مهارتش را ابراز میدارد.
گفتآواز (به فرانسوی: Recitatif) که نوعی از فن بیان و مکالمهٔ آوازی است و غالباً پیش از آریا قرار میگیرد. در اپرای ایتالیایی، گفتآواز رابط بین دو آریاست:
الف- گفتآواز خشک Recitatif Secco که آواز بدون ارکستر است و فقط با چند آکورد کوتاه همراهی میشود.
ب- گفتآواز همراهیشونده Recitatif accampagne که خواننده به همراهی ارکستر میخواند و بیشتر در اپراهای فرانسوی معمول است.
تاریخچه رقص ایرانی بهمراه انواع رقص های ایرانی
تاریخچه رقص ایرانی بهمراه انواع رقص های ایرانی
تا زمان فروپاشی شاهنشاهی ساسانی و استیلای اعراب بر ایران، رقص یک پدیدهٔ پذیرفته شدهٔ اجتماعی و بخشی جدائیناپذیر از فرهنگ ایران محسوب می شد. در ادامه تاریخچه رقص ایرانی بهمراه انواع رقص های ایرانی را مشاهده خواهید کرد.
تاریخ رقص ایرانی تا هزاران سال پیش از میلاد مسیح امتداد مییابد. یافتههای باستان شناسی در مناطق مختلف ایران گویای وجود و اشاعه رقص به عنوان یک آیین اجتماعی در سرتاسر امپراتوری ایران باستان است.
آیین میترا یا مهرپرستی که در بستر جغرافیایی ایران بوجود آمد شامل عادات و آیینهای بود که همراه با رقص اجرا میشدهاند. گزنفون تاریخ نگار یونانی به اهمیت رقص در دربار هخامنشی اشاره کرده است.
انواع رقص ایرانی
رقص آئینی یکی از نوع های رقص ایرانی می باشد
از قدیمی ترین انواع رقص های ایرانی رقص آیینی است که دربرگیرنده مجموعه حرکات موزونی است که در چهارچوب ادای یک سنت و یا آیین و عموما بصورت گروهی اجراء می شود.
رقص آئینی انعکاس حالات درونی و یا عرفانی است. شواهد تاریخی بسیاری از جمله نقاشی های روی صخرهها، دیواره های غارها و سفالهای باستانی حفاری شده نمایانگر وجود رقص آئینی در سرتاسر فلات ایران و از دیر باز است.
رقص عارفانه از متاخرترین رقص های آیینی ایرانی است که قدمتی بیش از هزار سال دارد. از زمان پیدایش اندیشههای صوفیانه و عارفانه در ایران، از رقص به عنوان آئینی برای به خلسه رفتن، در خود فرو شدن و یا آنچنان که پیروان این راه ذکر میکنند، برای نزدیکتر شدن به عوالم بالا و آفریدگار استفاده شده است.
سابقه هزار ساله آیین صوفیگری در ایران همیشه همراه با ذکر ممتد یک واژه و یا تکرار یک حرکت بصورت رقص و همراه با موسیقی بوده است.
شناخته شده ترین عارف ایرانی جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا است که رقص سماع او و رهروانش همچنان بعد از هشت قرن زنده و در اقصی نقاط دنیا به عنوان نمونه ای از رقص آئینی شناخته شدهاست.
رقص سنتی ایرانی – رقص درباری قاجار
گونه دیگری از رقص های ایرانی نیز در این دوران با توجه و تکیه بیشتری بروی فناوری رقص آغاز شد که « رقص سنتی ایرانی » نام گرفت و تلفیقی بود از رقص های فولکلر ایرانی و رقص های درباری دوران قاجار که همراه با موسیقی سنتی ایرانی اجرا میشدند.
اصطلاحات «رقص سنتی ایرانی» و یا « رقص ملی ایران » به اینگونه از رقص در میان کارشناسان و محققان رقص ایرانی هنوز پذیرفته نیست؛
چرا که در دوران پیش از انقلاب ۵۷ هیچ گاه هیچ برنامه مدون دولتی برای ایجاد یک رقص سنتی ملی ( نظیر آنچه که در آذربایجان، ارمنستان، تاجیکستان و غیره وجود داشته ) وجود نداشت
و بعد از انقلاب نیز رقصیدن بطور کلی کنار گذاشته شد و هیچگونه پشتیبانی دولتی برای تئریزه کردن این گونه از رقص های ایرانی، نوآوری و تدوین تکنیک و ابتذال زدائی صورت نگرفت.
در سال ۱۳۳۷ و تحت حمایت وزارت فرهنگ و هنر گروه رقصی بنام گروه ملی موسیقی، آواز و رقص فولکلر ایران با مدیریت نژاد احمدزاده راهاندازی شد که تا دهه ۱۹۶۰ میلادی فعال بود و در شوروی، ژاپن، کانادا، کشورهای بلوک شرق و خاور نزدیک برنامه اجرا کرد.
رقص معاصر ایرانی
با گسترش سینمای تجاری ایران زمینه بوجود آمدن ژانرهای مختلف رقص ایرانی فراهم شد
رقص ایرانی معاصر بر گرفته از انواع رقص های مدرن و معاصر بین المللی، بدون هیچگونه محدودیت تکنیکی و عموماً با تم و موضوعات مرتبط به تاریخ، سیاست و اوضاع اجتماعی ایران، این گونه از رقص از اوائل نخستین سال های هزاره جدید میلادی در میان کوشندگان رقص ایرانی درون مرزی و برون مرزی متداول شده است.
رقص معاصر ایرانی معمولاً به صورت چندرسانه ای و در ترکیب با تئاتر و یا گونه های دیگر هنرهای نمایشی اجراء می شود. افشین غفاریان نمونه ای از این کوشندگان است.
رقص شهری یکی از انواع دیگر رقص ایرانی می باشد:
در طول دهه های ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی نوعی از رقص ایرانی شامل حرکات برگرفته شده از رقص عربی، فولکلر و رقصهای دوران قاجار بوجود آمد که بیشتر در محفل های خصوصی و بصورت تک نفره و فی البداهه اجراء میشد.
با گسترش سینمای تجاری ایران و محبوب شدن آن، رقص شهری شناخته شده و همه گیر شد و زمینه بوجود آمدن ژانرهای مختلف رقص ایرانی را – مانند روحوضی، مطربی، باباکرم، تهرونی و شاطری – فراهم آورد.
در آغاز، این رقصها از دیدگاه تکنیکی بسیار فقیر و از دیدگاه حرفهای یک سرگرمی مبتذل و عامیانه به شمار می آمدند، اما بعدها تعدادی از کارشناسان و رقص پردازان ایرانی و غیر ایرانی مانند آنتونی شی و جمال، به نوآوری و صحنهای کردن آن ها پرداختند.
رقصهای محلی ایران
رقص ایرانی هرکدام به نام منطقه جغرافیایی که از آن بر خواستهاند شناخته میشود
رقص شمشیر، سیستان
رقصهای محلی ایرانی ریشه در آیین ها، سنن، فرهنگ و فولکلر اقوام مختلف ایرانی دارد که هر کدام گویا و منعکس کننده روح جمعی و میراث ماندگار فرهنگی هر یک از این اقوام است.
رقصهای محلی ایرانی هرکدام به نام منطقه جغرافیایی که از آن بر خواستهاند شناخته میشود مانند رقص آذربایجانی، رقص کردی، رقص لری، رقص مازندرانی، رقص خراسانی، رقص سیستانی، رقص قاسمآبادی و غیره.
رقص در مازندران:
سما، لاک سری سما یا چکه سما، تقریبا رایج ترین و در حال حاضر یگانه رقص همه مناطق طبری زبان است. این رقص، عموما به صورت فردی و گاه به صورت جمعی به اجرا در میآید.
اگر چه سما رقصی زنانه است ولی گاه مردان نیز در اجرای رقص شرکت میکنند. لاک سری سما رقصی تند و پرشتاب است که با لرزش مواج و عمودی اعضای بدن همراه است.
رقص مازندرانی، عاری از فیگورهای متنوع است و در اجرای دسته جمعی آن، افراد رقصنده به طور مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر عمل مینمایند. چکه سما اگر چه رقصی متعلق به شمال البرز است، اما در اکثر آبادیهای کوهستانی و کوهپایه ای جنوب البرز نیز مورد استفاده است.
رقص در کردستان، کرمانشاه و لرستان:
رقص در کردستان، هریره نامیده میشود، نامی که در شمال خراسان با تحریف، به نوع خاصی از رقص گفته میشود. کردستان نیز از مناطق کم نظیر تنوع رقص در ایران محسوب میشود. رقصهای گروهی مردانه، زنانه و انفرادی از گونههای مختلف رقص در این منطقه هستند.
در کرمانشاه نیز رقص های سه چار، گردیان (گریان)، چپی، فتاپاشایی و خان امیری، تنها چند نمونه از مجموعه رقص این منطقه به شمار میآید. در لرستان نیز تنوع رقص قابل توجه است؛ علاوه بر شمشیربازی و ترکه بازی، نوعی چپی، همانند چپی کرمانشاهی نیز متداول است.
رقص در بلوچستان:
در بلوچستان رقص هایی چون دولت، چاپ زابلی، رقص زابلی، گران چاپ، سه چاپ، کلمپور، چوچاپ، شمشیر بازی و دوچوبه رواج دارد. مرکزیت این گروه از رقصها در دلگان است.
در منطقه میرجاوه نیز رقص هایی چون چاپ سرحدی، یک لت، دو لت و سه لت رایج است که همانند چوب بازی خراسانی است.
رقص در سواحل جنوبی:
تا چند دهه پیش، در بنادر و سواحل جنوبی کشور، رقصهای متفاوتی رایج بوده است. معمول شدن انواع رقصهای عجیب و غریب و مفصل عربی و آفریقایی مانند رقصهای رزیف، کووایی، شابوری لافت و ذاکری از نمونه این گونه رقصها هستند.
رقص در آذربایجان:
در آذربایجان گروه رقصندگان با انطباق تحرک و مهارتی مثال زدنی حرکاتی را به نمایش میگذارند که این درجه تعالی و ترتیب را به سختی میتوان در رقصهای دیگر اقوام فلات جستجو کرد.
رقصندگان به گروههای متعدد و چند نفره تقسیم شده سپس هر یک به نوبت گوشه یا بخش خاصی از رقص خود را به اجرا در میآورند.
ورزیدگی، چستی و چابکی، از ملزومات کار رقصندگان است.”یاللی” بازگو کننده موضوعات تاریخی، مورد تجاوز قرار گرفتن، احساس خطر، بازگشت به خود و ایجاد وحدت برای دفاع است.
“قایتاغی” در بردارنده مفاهیمیچون رفع اختلافات درونی، گرفتن دستور مقاومت و بیعت از سردسته، بسیج عمومیبرای راندن دشمن، سوار بر اسب به سوی میدان جنگ است.
“لزگی” با مضامینی چون جنگ، مبارزه با دشمنان در دو جبهه، رشادت و از جان گذشتگی، کسب پیروزی، شور و شوق پیروزی، وحدت و همبستگی ابدی همراه است.
رقص در خراسان:
رقص چوب یا به گفته بومیان خراسان چوب بازی از رقصهای جمعی و پرتحرک است و حالات و پزهای آن، برجنبههای رزمیو حماسی آن حکایت دارد. این بازی از آغاز تا پایان با سرنا و دهل همراهی میشود.
رقص در عشایر:
رقص عشایری یکی از انواع دیگر رقص ایرانی می باشد
در میان ایل قشقایی مشهورترین رقص هلی نام دارد که در سه قسمت و با سه ریتم متفاوت به اجرا در میآید. آخرین قسمت رقص عشایری که دارای شتاب و سرعتی فوق العاده است به لکی و کلواری مشهور است.
بختیاری ها علاوه بر رقص چپی از دو نوع رقص حماسی سود میبرند که یکی از آنها با شمشیر و دیگری با ترکه است.